دعای سی و دوم صحیفه سجادیه

دعای سی و دوم صحیفه سجادیه

نسخه خطی صحیفه سجادیه، به خط نسخ احمد نیریزی، کتابت در سال ۱۱۴۵ قمری
اطلاعات دعا و زیارت
نام‌های دیگر دعا بعد از نماز شب
موضوع توصیف خدا، اعتراف به گناه، بیان مراحل آفرینش انسان، درخواست رحمت الهی
مأثور/غیرمأثور مأثور
صادره از امام سجاد(ع)
راوی متوکل بن هارون
منابع شیعی صحیفه سجادیه
دعاها و زیارات مشهور
دعای توسلدعای کمیلدعای ندبهدعای سماتدعای فرجدعای ابوحمزه ثمالیزیارت عاشورازیارت جامعه کبیرهزیارت وارثزیارت امین‌اللهزیارت اربعین

دعای سی و دوم صحیفه سجادیه از دعاهای مأثور از امام سجاد(ع) که پس از نماز شب می‌خواند و در آن به گناهان اعتراف و از خدا بخشش آنها را درخواست کرده است. همچنین در این دعا به بیان برخی از صفات خدا، ویژگی‌های شیطان، راه‌های نفوذ او در انسان، ویژگی‌های عذاب جهنم اشاره شده و در مقابل بخشش و رحمت الهی، پناه بردن به خدا و شفاعت خدا را راه رهایی از شیطان و عذاب معرفی کرده است.

دعای سی و دوم در شرح‌های صحیفه سجادیه همچون دیار عاشقان اثر حسین انصاریان و شهود و شناخت اثر حسن ممدوحی کرمانشاهی به زبان فارسی و در کتاب ریاض السالکین اثر سید علی‌خان مدنی به زبان عربی شرح شده است.

نیایش

آموزه‌ها

دعای سی و دوم، از دعاهای صحیفه سجادیه است که امام سجاد(ع) پس از فراغت از نماز شب می‌خواند و در آن به گناهان اعتراف کرده و از خدا بخشش آنها را طلب کرده است. این دعا به دلیل دربرداشتن صفات خدا و پوزش‌طلبی‌هایی که در جلب رحمت خدا مؤثر است، دارای اهمیت دانسته شده است. آموزه‌های این دعا به شرح ذیل است:

  • همیشگی بودن سلطنت و اقتدار خدا
  • قدرت مطلق خدا بدون نیاز به لشگر و پشتیبان
  • همیشیگی بودن عزّت خدا در تمام روزگاران
  • بی آغاز و بدون فرجام بودن عزت خداوند و نامتناهی بودن آن
  • ناتوانی وصف‌کنند‌گان از توصیف الهی
  • سلطنت شکست‌ناپذیر وغیر قابل ادراک الهی
  • فرمانروایی برتر الهی بر همۀ مخلوقات
  • ممکن نبودن شناخت خدا و سرگردانی اندیشه ها در این وادی
  • ازلی و ابدی بودن خدا
  • اعتراف به ناتوانی انسان در انجام اعمال
  • اعتراف به بلند آرزو بودن انسان
  • ناتوانی انسان برای بندگی واطاعت از خداوند بدون رحمت الهی
  • عفو گذشت الهی تنها امید و آروزی انسان
  • پناه بردن به خداوند از نقشه‌ها و فریب‌ها و برنامه‌های شیطان
  • طلب رحمت و بخشش الهی به خاطر اندک‌بودن طاعات و زیادبودن نافرمانی در نامه عمل
  • پناه بردن به خدا راه رهایی از کردارهای بد
  • علم نامحدود خدا بر اعمال انسان (احاطه خدا بر گستره نظام هستی)
  • شکایت از ابلیس به درگاه خدا، پناه بردن به خدا از شرّ شیطان
  • نتیجه پیروی از شیطان(افتادن در هلاکت، انجام معصیت و برافروختن خشم خدا)
  • تدریجی بودن سقوط انسان
  • خدا تنها پناهگاه و شفیع و نجات‌دهنده انسان
  • درخواست آمرزش الهی
  • اعتراف به گناه در درگاه خدا
  • اعتراف به کوچکی عمل و ناتوانی ادای حقوق الهی
  • پرده‌پوشی خدا در مقابل گناهان بندگان
  • بیم و امید به درگاه الهی (خوف و رجا)
  • خدا سزاوارترین موجود برای اعتماد و اطمینان
  • رحمت و بخشش خدا مایه امید بندگان است.
  • درخواست پرده‌پوشی و رازداری از خدا در قیامت
  • اعتماد به خداوند در بهره مندی از آمرزش و بخشش
  • مراحل آفرینش انسان (توصیف شرایط انسان در رحم مادر)
  • چاره‌اندیشی الهی در مراحل رشد انسان
  • بی اعتمادی به رزاقیت خداوند عامل بی توجهی به عبادت و بندگی
  • شیطان عامل بدگمانی به خدا و سستی یقین
  • تضرع و زاری به پیشگاه الهی برای مصونیت ازمکر و فریب شیطان
  • فضل و احسان همیشگی خدا نسبت به بندگان
  • درخواست بهره مندی از روزی آسان
  • درخواست قانع بودن به تقدیر الهی و خوشنودی از بهره و روزی
  • درخواست محسوب شدن عمر و استفاده از بدن در راه اطاعت و بندگی
  • پناه بردن به خدا از آتش عذاب جهنم
  • ویژگی‌های آتش جهنم
  • انواع عذاب‌های جهنم
  • امید به فضل و رحمت خدا برای رهایی از آتش دوزخ
  • درخواست بخشیده شدن لغزش‌ها و خوار نشدن از خداوندی که بهترین پناه‌دهندگان است
  • صلوات و درود بر حضرت محمد و آل او

شرح‌ها

دعای سی و دوم در شرح‌های صحیفه سجادیه از جمله در کتاب دیار عاشقان اثر حسین انصاریان، شهود و شناخت اثر محمدحسن ممدوحی کرمانشاهی و شرح و ترجمه صحیفه سجادیه اثر سید احمد فهری به زبان فارسی شرح شده است.

دعای سی و دوم صحیفه سجادیه همچنین در کتاب ریاض السالکین اثر سید علی‌خان مدنی به زبان عربی شرح شده است. این دعا همچنین در کتاب‌های فی ظلال الصحیفه السجادیه اثر محمدجواد مغنیه، ریاض العارفین تألیف محمد بن محمد دارابی و آفاق الروح نوشته سید محمدحسین فضل‌الله به زبان عربی شرح شده است. واژه‌های این دعا هم در شرح‌های لغوی مانند تعلیقات علی الصحیفه السجادیه اثر فیض کاشانی و شرح الصحیفه السجادیه نوشته عزالدین جزائری توضیح داده شده است.

متن و ترجمه دعا

دعای سی و دوم صحیفه سجادیه

مـتـن ترجمه
وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام بَعْدَ الْفَرَاغِ مِنْ صَلَاةِ اللَّیلِ لِنَفْسِهِ فِی الِاعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ
(۱) اللَّهُمَّ یا ذَا الْمُلْک الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ

(۲) وَ السُّلْطَانِ الْمُمْتَنِعِ بِغَیرِ جُنُودٍ وَ لَا أَعْوَانٍ.

(۳) وَ الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی مَرِّ الدُّهُورِ وَ خَوَالِی الْأَعْوَامِ وَ مَوَاضِی الْأَزمَانِ وَ الْأَیامِ

(۴) عَزَّ سُلْطَانُک عِزّاً لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِیةٍ، وَ لَا مُنْتَهَی لَهُ بِآخِرِیةٍ

(۵) وَ اسْتَعْلَی مُلْکک عَلُوّاً سَقَطَتِ الْأَشْیاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ

(۶) وَ لَا یبْلُغُ أَدْنَی مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِک أَقْصَی نَعْتِ النَّاعِتِینَ.

(۷) ضَلَّتْ فِیک الصِّفَاتُ، وَ تَفَسَّخَتْ دُونَک النُّعُوتُ، وَ حَارَتْ فِی کبْرِیائِک لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ

(۸) کذَلِک أَنْتَ اللَّهُ الْأَوَّلُ فِی أَوَّلِیتِک، وَ عَلَی ذَلِک أَنْتَ دَائِمٌ لَا تَزُولُ

(۹) وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ عَمَلًا، الْجَسِیمُ أَمَلًا، خَرَجَتْ مِنْ یدِی أَسْبَابُ الْوُصُلَاتِ إِلَّا مَا وَصَلَهُ رَحْمَتُک، وَ تَقَطَّعَتْ عَنِّی عِصَمُ الْآمَالِ إِلَّا مَا أَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِک

(۱۰) قَلَّ عِنْدِی مَا أَعْتَدُّ بِهِ مِنْ طَاعَتِک، و کثُرَ عَلَی مَا أَبُوءُ بِهِ مِنْ مَعْصِیتِک وَ لَنْ یضِیقَ عَلَیک عَفْوٌ عَنْ عَبْدِک وَ إِنْ أَسَاءَ، فَاعْفُ عَنِّی.

(۱۱) اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَی خَفَایا الْأَعْمَالِ عِلْمُک، وَ انْکشَفَ کلُّ مَسْتُورٍ دُونَ خُبْرِک، وَ لَا تَنْطَوِی عَنْک دَقَائِقُ الْأُمُورِ، وَ لَا تَعْزُبُ عَنْک غَیبَاتُ السَّرَائِرِ

(۱۲) وَ قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَی عَدُوُّک الَّذِی اسْتَنْظَرَک لِغَوَایتِی فَأَنْظَرْتَهُ، وَ اسْتَمْهَلَک إِلَی یوْمِ الدِّینِ لِإِضْلَالِی فَأَمْهَلْتَهُ.

(۱۳) فَأَوْقَعَنِی وَ قَدْ هَرَبْتُ إِلَیک مِنْ صَغَائِرِ ذُنُوبٍ مُوبِقَةٍ، وَ کبَائِرِ أَعْمَالٍ مُرْدِیةٍ حَتَّی إِذَا قَارَفْتُ مَعْصِیتَک، وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْیی سَخْطَتَک، فَتَلَ عَنِّی عِذَارَ غَدْرِهِ، وَ تَلَقَّانِی بِکلِمَةِ کفْرِهِ، وَ تَوَلَّی الْبَرَاءَةَ مِنِّی، وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً عَنِّی، فَأَصْحَرَنِی لِغَضَبِک فَرِیداً، وَ أَخْرَجَنِی إِلَی فِنَاءِ نَقِمَتِک طَرِیداً.

(۱۴) لَا شَفِیعٌ یشْفَعُ لِی إِلَیک، وَ لَا خَفِیرٌ یؤْمِنُنِی عَلَیک، وَ لَا حِصْنٌ یحْجُبُنِی عَنْک، وَ لَا مَلَاذٌ أَلْجَأُ إِلَیهِ مِنْک.

(۱۵) فَهَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِک، وَ مَحَلُّ الْمُعْتَرِفِ لَک، فَلَا یضِیقَنَّ عَنِّی فَضْلُک، وَ لَا یقْصُرَنَّ دُونِی عَفْوُک، وَ لَا أَکنْ أَخْیبَ عِبَادِک التَّائِبِینَ، وَ لَا أَقْنَطَ وُفُودِک الْآمِلِینَ، وَ اغْفِرْ لِی، إِنَّک خَیرُ الْغَافِرِینَ.

(۱۶) اللَّهُمَّ إِنَّک أَمَرْتَنِی فَتَرَکتُ، وَ نَهَیتَنِی فَرَکبْتُ، وَ سَوَّلَ لِی الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ.

(۱۷) وَ لَا أَسْتَشْهِدُ عَلَی صِیامِی نَهَاراً، وَ لَا أَسْتَجِیرُ بِتَهَجُّدِی لَیلًا، وَ لَا تُثْنِی عَلَی بِإِحْیائِهَا سُنَّةٌ حَاشَا فُرُوضِک الَّتِی مَنْ ضَیعَهَا هَلَک.

(۱۸) وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَیک بِفَضْلِ نَافِلَةٍ مَعَ کثِیرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِک، وَ تَعَدَّیتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِک إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکتُهَا، وَ کبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا، کانَتْ عَافِیتُک لِی مِنْ فَضَائِحِهَا سِتْراً.

(۱۹) وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیا لِنَفْسِهِ مِنْک، وَ سَخِطَ عَلَیهَا، وَ رَضِی عَنْک، فَتَلَقَّاک بِنَفْسٍ خَاشِعَةٍ، وَ رَقَبَةٍ خَاضِعَةٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَایا وَاقِفاً بَینَ الرَّغْبَةِ إِلَیک وَ الرَّهْبَةِ مِنْک.

(۲۰) وَ أَنْتَ أَوْلَی مَنْ رَجَاهُ، وَ أَحَقُّ مَنْ خَشِیهُ وَ اتَّقَاهُ، فَأَعْطِنِی یا رَبِّ مَا رَجَوْتُ، وَ آمِنِّی مَا حَذِرْتُ، وَ عُدْ عَلَی بِعَائِدَةِ رَحْمَتِک، إِنَّک أَکرَمُ الْمَسْئُولِینَ.

(۲۱) اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِک، وَ تَغَمَّدْتَنِی بِفَضْلِک فِی‌دار الْفَنَاءِ بِحَضْرَةِ الْأَکفَاءِ، فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ‌دار الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکةِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ الرُّسُلِ الْمُکرَّمِینَ، وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ، مِنْ جَارٍ کنْتُ أُکاتِمُهُ سَیئَاتِی، وَ مِنْ ذِی رَحِمٍ کنْتُ أَحْتَشِمُ مِنْهُ فِی سَرِیرَاتِی.

(۲۲) لَمْ أَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِی السِّتْرِ عَلَی، وَ وَثِقْتُ بِک رَبِّ فِی الْمَغْفِرَةِ لِی، وَ أَنْتَ أَوْلَی مَنْ وُثِقَ بِهِ، وَ أَعْطَی مَنْ رُغِبَ إِلَیهِ، وَ أَرْأَفُ مَنِ اسْتُرْحِمَ، فَارْحَمْنِی.

(۲۳) اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِیناً مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِک إِلَی رَحِمٍ ضَیقَةٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ، تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ حَتَّی انْتَهَیتَ بی‌إِلَی تَمَامِ الصُّورَةِ، وَ أَثْبَتَّ فِی الْجَوَارِحَ کمَا نَعَتَّ فِی کتَابِک: نُطْفَةً ثُمَّ عَلَقَةً ثُمَّ مُضْغَةً ثُمَّ عَظْماً ثُمَّ کسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْماً، ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی «خَلْقاً آخَر»َ کمَا شِئْتَ.

(۲۴) حَتَّی إِذَا احْتَجْتُ إِلَی رِزْقِک، وَ لَمْ أَسْتَغْنِ عَنْ غِیاثِ فَضْلِک، جَعَلْتَ لِی قُوتاً مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیتَهُ لِأَمَتِک الَّتِی أَسْکنْتَنِی جَوْفَهَا، وَ أَوْدَعْتَنِی قَرَارَ رَحِمِهَا.

(۲۵) وَ لَوْ تَکلُنِی یا رَبِّ فِی تِلْک الْحَالاتِ إِلَی حَوْلِی، أَوْ تَضْطَرُّنِی إِلَی قُوَّتِی لَکانَ الْحَوْلُ عَنِّی مُعْتَزِلًا، وَ لَکانَتِ الْقُوَّةُ مِنِّی بَعِیدَةً.

(۲۶) فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِک غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ، تَفْعَلُ ذَلِک بی‌تَطَوُّلًا عَلَی إِلَی غَایتِی هَذِهِ، لَا أَعْدَمُ بِرَّک، وَ لَا یبْطِئُ بی‌حُسْنُ صَنِیعِک، وَ لَا تَتَأَکدُ مَعَ ذَلِک ثِقَتِی فَأَتَفَرَّغَ لِمَا هُوَ أَحْظَی لِی عِنْدَک.

(۲۷) قَدْ مَلَک الشَّیطَانُ عِنَانِی فِی سُوءِ الظَّنِّ وَ ضَعْفِ الْیقِینِ، فَأَنَا أَشْکو سُوءَ مُجَاوَرَتِهِ لِی، وَ طَاعَةَ نَفْسِی لَهُ، وَ أَسْتَعْصِمُک مِنْ مَلَکتِهِ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیک فِی صَرْفِ کیدِهِ عَنِّی.

(۲۸) وَ أَسْأَلُک فِی أَنْ تُسَهِّلَ إِلَی رِزْقِی سَبِیلًا، فَلَک الْحَمْدُ عَلَی ابْتِدَائِک بِالنِّعَمِ الْجِسَامِ، وَ إِلْهَامِک الشُّکرَ عَلَی الْإِحْسَانِ وَ الْإِنْعَامِ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَهِّلْ عَلَی رِزْقِی، وَ أَنْ تُقَنِّعَنِی بِتَقْدِیرِک لِی، وَ أَنْ تُرْضِینِی بِحِصَّتِی فِیمَا قَسَمْتَ لِی، وَ أَنْ تَجْعَلَ مَا ذَهَبَ مِنْ جِسْمِی وَ عُمُرِی فِی سَبِیلِ طَاعَتِک، إِنَّک خَیرُ الرَّازِقِینَ.

(۲۹) اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِک مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَی مَنْ عَصَاک، وَ تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاک، وَ مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَةٌ، وَ هَینُهَا أَلِیمٌ، وَ بَعِیدُهَا قَرِیبٌ، وَ مِنْ نَارٍ یأْکلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ، وَ یصُولُ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ.

(۳۰) وَ مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِیماً، وَ تَسقِی أَهْلَهَا حَمِیماً، وَ مِنْ نَارٍ لَا تُبْقِی عَلَی مَنْ تَضَرَّعَ إِلَیهَا، وَ لَا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَهَا، وَ لَا تَقْدِرُ عَلَی التَّخْفِیفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَیهَا تَلْقَی سُکانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَیهَا مِنْ أَلِیمِ النَّکالِ وَ شَدِیدِ الْوَبَالِ

(۳۱) وَ أَعُوذُ بِک مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَةِ أَفْوَاهُهَا، وَ حَیاتِهَا الصَّالِقَةِ بِأَنْیابِهَا، وَ شَرَابِهَا الَّذِی یقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَةَ سُکانِهَا، وَ ینْزِعُ قُلُوبَهُمْ، وَ أَسْتَهْدِیک لِمَا بَاعَدَ مِنْهَا، وَ أَخَّرَ عَنْهَا.

(۳۲) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْنِی مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِک، وَ أَقِلْنِی عَثَرَاتِی بِحُسْنِ إِقَالَتِک، وَ لَا تَخْذُلْنِی یا خَیرَ الْمُجِیرِینَ

(۳۳) اللَّهُمَّ إِنَّک تَقِی الْکرِیهَةَ، وَ تُعْطِی الْحَسَنَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِیدُ، وَ أَنْتَ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ

(۳۴) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، إِذَا ذُکرَ الْأَبْرَارُ، وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، مَا اخْتَلَفَ اللَّیلُ وَ النَّهَارُ، صَلَاةً لَا ینْقَطِعُ مَدَدُهَا، وَ لَا یحْصَی عَدَدُهَا، صَلَاةً تَشْحَنُ الْهَوَاءَ، وَ تَمْلَأُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ.

(۳۵) صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ حَتَّی یرْضَی، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بَعْدَ الرِّضَا، صَلَاةً لَا حَدَّ لَهَا وَ لَا مُنْتَهَی، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

دعاى آن حضرت است براى خودش پس از به جا آوردن نماز شب و اعتراف به گناه

(۱) خدایا! ای دارای فرمانروایی ابدی و جاوید!

(۲) و ای صاحب سلطنتی که بدون سپاهیان و دست‌یاران، پرقدرت و نیرومند است!

(۳) و ای مالک عزّت ماندنی و ثابت که با رفتن روزگاران و سپری شدن سال‌ها و گذشت زمان‌ها و ایام، خللی در آن وارد نمی‌شود؛ بلکه ازلاً و ابداً ماندنی و ثابت است.

(۴) سلطنتت توانمند و شکست‌ناپذیر است؛ اوّل این سلطنت را حدّ و مرزی و آخرش را پایان و نهایتی نیست.

(۵) و فرمانروایی‌ات برتر است؛ چنانکه همۀ اشیا، از دسترسی به قلّۀ بی‌نهایتش فرو مانده‌اند.

(۶) نهایت وصف واصفان، به پایین‌ترین مرتبه از بلندی و رفعتی که به خود اختصاص داده‌ای، نمی‌رسد.

(۷)اوصاف در مقام وصفت گمراه و سرگشته و تعریف‌ها در پیشگاه حضرتت، عاجز و از هم گسسته‌اند و دقیق‌ترین تصوّرات در بارگاه کبریایی‌ات سرگردان‌اند.

(۸) با بیانی که اوّل دعا تو را ستودم، اکنون باید نتیجه‌گیری کنم که تو در اوّلیتت اوّلی؛ اوّلیتی که ازلی است و آن را حدّ و مرزی نیست و هم‌چنین دائم و جاویدی.

(۹) از نظر عمل، بنده‌ای ناتوانم؛ عملم در کمّیت اندک و در کیفیت دارای عیب و نقص و از جهت آرزو، دارای آرزوی بزرگ و فراوانم؛ وسایل پیوند که عبارت از طاعات و عبادات و کار خیر است، از کفم بیرون رفته، مگر آنچه را رحمتت پیوند داده. رشته‌های امیدم از من گسسته، مگر آنچه از عفو و گذشتِ تو به آن چنگ زده‌ام.

(۱۰) از اطاعت و بندگی‌ات، آنچه را که باید به حساب آورم، در پرونده‌ام اندک است؛ و از معصیت و نافرمانی‌ات، آنچه را که باید از آن به سوی تو بازگردم، بسیار و فراوان است. گذشت از بنده‌ات، گرچه مرتکب گناه شده باشد، هرگز برای تو دشوار و سخت نیست؛ بنابراین از من بگذر.

(۱۱) خدایا! دانشت بر اعمال پنهان آگاه است و هر پوشیده‌ای نزد آگاهی‌ات آشکار است و امور دقیق و لطیف، از نظرت پنهان نیست؛ و رازهای نهان از تو غایب نمی‌شود.

(۱۲) به یقین دشمنت ابلیس بر من چیره شده، دشمنی که برای گمراه کردن من از تو فرصت خواست و تو بنا بر مصالحی به او فرصت دادی؛ و برای منحرف کردن من تا روز قیامت از تو مهلت خواست و تو مهلتش دادی.

(۱۳) این دشمن غدّار مرا در عرصۀ هلاکت انداخت و حال آن‌که از گناهان کوچک نابودکننده و معصیت‌های بزرگ تباه‌کننده، به سوی تو می‌گریختم. در عین حال با وسوسه و تشویق او، مرتکب معصیت تو شدم؛ و به بدی کردارم، سزاوار خشم تو گشتم؛ در چنین وضعیتی ابلیس ملعون، عنان حیله و تزویرش را از من گرداند؛ چرا که در دام حیله‌اش گرفتار شده بودم و نیازی به عنان‌گیری من نداشت؛ و با بیزاری از من، با من روبه‌رو شد؛ چرا که کارش در حقّ من انجام گرفته بود؛ و با برائت جستن از من، به من پشت کرد؛ و از من روی‌گردان شد و مرا یکّه و تنها در صحرای خشمت وارد کرد.

(۱۴) شفیعی نیست که از من، برای خلاصی‌ام از گناه، به درگاهت شفاعت کند؛ و پناه دهنده‌ای نیست که مرا از تو امان دهد؛ و دژ استواری نیست که مرا از کیفرت مانع گردد؛ و پناهگاهی نیست که از حضرتت به آن پناه برم.

(۱۵) این جایگاه، جایگاه پناه آورندۀ به تو؛ و این محل، محلّ اعتراف کنندۀ به گناه در پیشگاه توست؛ پس باید احسانت از من تنگی نکند که شامل حالم نشود؛ و گذشتت از من کوتاه نیاید که مرا فرا نگیرد؛ و زیان‌کارترین بندگانت و ناامیدترین آرزومندانی که به درگاهت آمده‌اند نباشم. مرا بیامرز؛ همانا تو بهترین آمرزندگانی.

(۱۶) خدایا! فرمانم دادی و من با فرمانت مخالفت ورزیدم و از گناه بازم داشتی و من مرتکب گناه شدم؛ اندیشۀ بد و نابجا، خطا را در نظرم آراست؛ و من به آلوده شدن به خطا، گردن نهادم.

(۱۷) نمی‌گویم روزی را روزه گرفتم تا آن روز را به نفع خود گواه گیرم؛ و شبی را به شب‌زنده‌داری برخاستم تا به آن شب‌زنده‌داری پناه جویم؛ و نه عمل مستحبّی را انجام داده‌ام که به خاطر آن سزاوار مدح و ثنا شوم. کاری انجام نداده‌ام، جز واجباتت که هر کس آن‌ها را ضایع کند، تباه می‌شود.

(۱۸) و با شرافت و برتری کار مستحبّی، به حضرتت متوسّل نمی‌شوم؛ در صورتی که از به جا آوردن بسیاری از تکالیف واجبت غفلت کرده‌ام؛ و از جایگاه‌های انجام حدودت تجاوز کرده، گرفتار محرّمات شدم؛ و پردۀ حرمت‌ها را دریدم؛ و گناهان بزرگی را مرتکب شده‌ام که توانمندی تو در برابر رسوایی‌های آن‌ها برای من پرده و پوشش است.

(۱۹)و این جایگاه کسی است که به خاطر ارتکاب گناه، از تو شرمسار و بر خود خشمگین و از تو خشنود است؛ پس با دلی شکسته و گردنی افتاده و پشتی گران‌بار از خطاها، به سوی تو آمده؛ و در میان امید و بیم نسبت به تو قرار گرفته.

(۲۰) و تو شایسته‌ترین کسی هستی که به او امید ورزد و سزاوارترین کسی که از او بترسد و پروا کند؛ پس آنچه را امید دارم به من ببخش و از آنچه بیم دارم امانم ده و به رحمتت که به وسیلۀ آن به بندگانت باز می‌گردی به من بازگرد؛ تو بزرگوارترین کسی هستی که از او درخواست می‌نمایند.

(۲۱) خدایا! اکنون که مرا به پردۀ گذشت و عفوت پوشاندی؛ و در این جهان فانی، احسانت را در برابر مردم، شامل حال من فرمودی؛ پس مرا از رسوایی‌های جهان ابدی، در برابر اهل محشر که عبارتند از فرشتگان مقرّب و پیامبران بزرگوار و شهدا و شایستگان، پناه ده؛ آن شهدا و شایستگانی که در دنیا همسایه‌ام بودند و من زشتی‌هایم را از آنان می‌پوشاندم و خویشاوندانی بودند که در کارهای بد و اعمال خلافم، از آن‌ها شرم داشتم.

(۲۲) به پرده‌پوشی آن‌ها اعتماد نداشتم؛ و به تو ای پروردگارم در آمرزشت نسبت به خود اطمینان کردم و تو سزاوارترین کسی هستی که به او اطمینان شود و بخشنده‌تر کسی هستی که به او رغبت شود و مهربان‌ترین کسی هستی که مهربانی‌اش را بخواهند؛ پس به من رحم کن.

(۲۳) خدایا! تو مرا به صورت آبی کم‌ارزش، از پشتی که استخوان‌هایش در هم فشرده و راه‌هایش تنگ است، به تنگنای رحم مادر که آن را به پرده‌ها پوشانده‌ای فرود آوردی؛ و مرا از مرحله‌ای به مرحلۀ دیگر تغییر دادی تا وقتی که صورت انسانی‌ام را کامل کردی و اندام را در من پابرجا فرمودی؛ همان‌گونه که در کتابت وصف کردی: نطفه، سپس علقه، آنگاه پارۀ گوشت و بعد از آن استخوان؛ سپس استخوان را گوشت پوشاندی، آنگاه آن‌گونه که خواستی، مرا به مرحله‌ای دیگر از آفرینش درآوردی.

(۲۴)تا زمانی که به رزق و روزی تو نیازمند شدم و از فریادرسی احسانت بی‌نیاز نگشتم، از باقیماندۀ خوردنی و آشامیدنی کنیزت که مرا در اندرونش جای دادی و در قرارگاه رحمش به ودیعت سپردی، برایم خوراک و آشامیدنی قرار دادی.

(۲۵) ای پروردگارم! اگر در آن حالات مرا به نیروی خودم وا می‌گذاشتی، یا ناچارم می‌کردی که از نیروی خود برای رشد و کمالم بهره گیرم، هر آینه نیرو از من کناره می‌گرفت و قوّت از من دور می‌شد؛

(۲۶) پس به فضل و احسانت مرا تغذیه کردی؛ تغذیه کردن نیکوکار مهربان. این تغذیه کردن را از باب عطا و فضلت تا به این پایه که رسیده‌ام، هم چنان درباره‌ام انجام می‌دهی؛ در هیچ حالی از نیکوکاری‌ات محروم نمی‌شوم و نیکی احسانت درباره‌ام کندی نمی‌ورزد؛ با این همه لطفی که درباره‌ام کردی و می‌کنی، اعتمادم به تو محکم نمی‌شود تا کوششم را در عبادات و طاعاتی که نزد تو برایم بهره دهنده‌تر است به کار گیرم.

(۲۷) شیطان، مهارم را در بدگمانی و کاهش یقین به دست گرفته؛ به این سبب از بد همسایگی‌اش نسبت به خویش و پیرویم از او به درگاهت شکایت می‌کنم؛ و از تسلّطش بر وجودم، از تو درخواست حفاظت دارم؛ و برای برگرداندن مکر و حیله‌اش از خود، به درگاه تو زاری می‌کنم.

(۲۸) و از تو می‌خواهم که راه به دست آوردن روزی را برایم آسان کنی؛ ستایش ویژۀ توست، بر نعمت‌های بزرگی که نسبت به من آغاز کردی و دست قدرت کسی در فراهم آوردن و رساندنش به من در کار نبوده؛ و سپاس مخصوص توست که شکر به احسان و بخششت را به من الهام فرمودی؛ پس بر محمّد و آلش درود فرست و رسیدن به روزی‌ام را بر من آسان کن و به مقداری که برایم مقرّر کرده‌ای خشنود ساز و به سهمم در آنچه نصیبم فرموده‌ای راضی کن و آنچه از بدنم و عمرم هزینه می‌شود، در راه طاعت و بندگی‌ات قرار ده؛ همانا تو بهترین روزی دهندگانی.

(۲۹) خدایا! به تو پناه می‌برم از آتشی که به سبب آن بر هر که از تو سرپیچی کرده، سخت گرفته‌ای؛ و هر که را از خشنودی‌ات روی گردانده، تهدید به عذاب کرده‌ای؛ و از آتشی که نورش تاریکی و ملایمش دردناک و دورش نزدیک است؛ و از آتشی که برخی از آن، برخی دیگر را می‌خورد؛ و بخشی از آن، به بخشی دیگر حمله می‌کند.

(۳۰) و از آتشی که استخوان‌ها را می‌پوساند و اهل خود را از آب جوشان سیراب می‌کند؛ و از آتشی که به هر کس در نزدش زاری کند، تخفیف نمی‌دهد؛ و به هر کس از او مهر جوید، مهر نمی‌ورزد؛ و قدرت بر سبک کردن نسبت به کسی که برایش فروتنی کند و مقابلش تسلیم شود، ندارد؛ آتشی که با ساکنانش با عذاب دردناک و فرجامی سخت، برخورد می‌کند.

(۳۱) و به تو پناه می‌برم از عقرب‌های دهان گشوده‌اش و مارهای نیش زنندۀ به وسیله دندان‌هایش و از آشامیدنی‌اش که احشاء و دل‌های ساکنانش را پاره پاره می‌کند و قلوبشان را از جا می‌کند؛ و برای آن اموری که انسان را از آتش دور می‌کند؛ و آدمی را از آن به عقب می‌اندازد، از تو راهنمایی و توفیق می‌خواهم.

(۳۲) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و مرا به فضل و رحمتت از آن آتش پناه ده و به خوبی چشم‌پوشی‌ات، از لغزش‌هایم چشم بپوش؛ و مرا ای بهترین پناه دهندگان، خوار مساز.

(۳۳) خدایا! تو بندگانت را از امور ناخوشایند حفظ می‌کنی و خوبی عطا می‌فرمایی و هر چه بخواهی انجام می‌دهی و بر هر کاری توانایی.

(۳۴) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست، هرگاه یاد نیکان شود؛ و بر محمّد و آلش درود فرست تا زمانی که شب و روز در رفت و آمد است؛ درودی که دنباله‌اش قطع نشود و عددش شماره نگردد؛ درودی که فضا را فرا گیرد و زمین و آسمان را پر کند.

(۳۵) بر او درود فرست تا جایی که خشنود شود؛ پس بر او و آلش درود فرست، درودی که برایش حدّ و نهایتی نباشد؛ ای مهربان‌ترین مهربانان!

پانویس

  1. ممدوحی کرمانشاهی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۳۵.
  2. ممدوحی، شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۸۶-۱۵۷؛ .
  3. انصاریان، دیار عاشقان، ۱۳۷۳ش، ج۷، ص۱۹۷-۲۲۶.
  4. ممدوحی، کتاب شهود و شناخت، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۷۷-۱۵۷.
  5. فهری، شرح و تفسیر صحیفه سجادیه، ۱۳۸۸ش، ج۳، ص۱۹-۶۳.
  6. مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ۱۴۳۵ق، ج۵، ص۵-۱۲۲.
  7. مغنیه، فی ظلال الصحیفه، ۱۴۲۸ق، ص۴۰۱-۴۱۸.
  8. دارابی، ریاض العارفین، ۱۳۷۹ش، ص۴۱۷-۴۴۱.
  9. فضل‌الله، آفاق الروح، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۶۱-۱۸۸.
  10. فیض کاشانی، تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، ۱۴۰۷ق، ص۶۸.
  11. جزایری، شرح الصحیفه السجادیه، ۱۴۰۲، ص۱۷۰-۱۷۹.

منابع

  • انصاریان، حسین، دیار عاشقان: تفسیر جامع صحیفه سجادیه، تهران، پیام آزادی، ۱۳۷۲ش.
  • جزایری، عزالدین، شرح الصحیفة السجادیة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، ۱۴۰۲ق.
  • دارابی، محمد بن محمد، ریاض العارفین فی شرح الصحیفه السجادیه، تحقیق حسین درگاهی، تهران، نشر اسوه، ۱۳۷۹ش.
  • فضل‌الله، سید محمدحسین، آفاق الروح، بیروت، دارالمالک، ۱۴۲۰ق.
  • فهری، سیداحمد، شرح و ترجمه صحیفه سجادیه، تهران، اسوه، ۱۳۸۸ش.
  • فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، تعلیقات علی الصحیفه السجادیه، تهران، مؤسسه البحوث و التحقیقات الثقافیه، ۱۴۰۷ق.
  • مدنی شیرازی، سید علی‌خان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۳۵ق.
  • مغنیه، محمدجواد، فی ظلال الصحیفه السجادیه، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۸ق.
  • ممدوحی کرمانشاهی، حسن، شهود و شناخت، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه، مقدمه آیت‌الله جوادی آملی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.

پیوند به بیرون